سیب
چالش روز نهم جملهورزی نوشتن در موردکلمه سیب بود.
جملهی” زندگی سرخی سیبیست که افتاده به خاک” را فاضل نظری گفته بود.
سهراب هم که “من به سیبی خشنودم” را سروده بود.
میباید چیز دیگری مینوشتم. در فکر بودم که این کلمه مرا با خود به ازل برد. به سیب
ممنوعهی بهشتی. همان که انسان را اسیر اسارت کرد و چیدنش نهتنها شور و ولوله به
عالم هستی انداخت که از پس آن بهشت را هم به یغما داد و دافعه آفرید.
سیبی که حوا چید و گناهی عظیم بردوش آدم نهاد.
و سیب دیگری که نیوتن را از خواب بیدار کرد و باز هم این میوه، قانون جهان را
منقلب کرد و جاذبه آفرید. شاید این جاذبه همانی بود که آدم را از اریکه بلند بهشت
پائین کشید و زمینیاش کرد. نمیدانم عیب از سیبهاست یا از آدمها، اما میدانم که هر
دوی این انقلابها از سر کنجکاوی بشر بوده است.باید از سیب پرسید به دنبال کدامین
تحول در جهان بوده: جاذبه، دافعه، زمین، حسرت یا عشق.
یک سیب و این همه تعهد؟
افسانه امامجمعه ۴۰۲/۲/۲۱
آخرین نظرات: