مقاله(دانش شوفر)

دانشِ شوفر

رولف دوبلی نویسنده کتاب هنر شفاف اندیشیدن مجموعه‌ای از خطاهای ذهنی را که ذهن ما ممکن است در تله آن گرفتار شود را بیان کرده‌ست. یکی از این خطاها به‌نام دانش شوفر است:

می‌توان دانش را به دو نوع دانش واقعی و دانش شوفر تقسیم‌بندی کرد. وقتی فردی زمان و تلاش فراوانی برای دستیابی به یک موضوع صرف می‌کند، او به دانش واقعی دست پیدا می‌کند ولی کسانی هم هستند که فقط وانمود می‌کنند، مطلبی را می‌دانند. در حالی که صرفاً کلمات را طوطی‌وار تکرار می‌کنند و هیچ دانش و تلاشی پشت صحبت‌های آن‌ها نیست. برای اینکه بتوانید با دانش شوفر آشنا شوید و خطای آن را در نظر بگیرید، به داستانی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن توجه کنید. جالب است:
💥ماکس پلانک پس از دریافت جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۸۱ به یک تور علمی در آلمان رفت و سخنانی را عنوان کرد. از آن به بعد هر جا دعوت می‌شد همان سخنرانیش را درباره مکانیک جدید کوانتوم ایراد می‌کرد. بعد از مدتی، شوفر (راننده) پلانک سخنرانی او را حفظ شده بود. روزی به ماکس پلانک گفت: «پروفسور پلانک، این که هر روز باید یک سخنرانی ارائه بدهی، حتماً خسته‌کننده است. نظرت چیست که من در مونیخ به‌جای شما سخنرانی کنم؟ شما می‌توانی در جلو بنشینی و کلاه شوفری من را بپوشی. این کار برای هر دوی ما متنوع است.»
پلانک از این ایده خوشش آمد. بنابراین آن روز عصر، راننده در برابر حاضران معروف و شناخته‌شده، یک سخنرانی طولانی راجع به مکانیک کوانتوم ارائه داد. در ادامه یک استاد فیزیک بلند شد و سوالی کرد. شوفر خودش را عقب کشید و به آن استاد فیزیک پاسخ داد:
«هرگز فکر نمی‌کردم کسی در شهر مدرنی مانند مونیخ چنین سوال ساده‌ای بپرسد.
این سوال را شوفر من جواب می‌دهد.

و این واقعیت ملموسی‌ست که‌ بسیار برایمان آشناست.

 

افسانه امام‌جمعه  ۴۰۳/۵/۳۱

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط