شعر
شعر

امان از گاه‌ها

امان از گاه‌ها گاهی چه سخت روزها شب می‌شود گاهی به چشم‌برهم‌زدنی صبح می‌شود گاهی چه سخت خنده با تو یار می‌شود گاهی شادی دم‌به‌دم

ادامه مطلب »
شعر

شعر

در رگ یک کلمه خون یک اتفاق جاری بود گل بابونه دم کردم تا به احساس لطافت برسد   افسانه امام‌جمعه   ۴۰۳/۸/۱۳

ادامه مطلب »
شعر

شعر

  باغبان گردوها را شماره می‌کرد و درخت چوب‌هایی که به تنش می‌خورد را   افسانه امام‌جمعه   ۴۰۳/۷/۲۹

ادامه مطلب »
شعر

دلتنگ

  دلتنگ غروب غم انگیز نیست بی‌نَفَس است ساعت‌ها پشت پرده خورشید منتظر شب مانده دلش برای ماه تنگ است اما هنوز حرفی نگفته با

ادامه مطلب »
شعر

پرواز پروانه

  پرواز پروانه پایانِ پروانه پرواز است پایانِ پروانه پایان نیست آغاز است پرواز، پایان پروانه نیست پروانه پایان ندارد پروانه شعر پرواز می‌سراید پروانه‌گی

ادامه مطلب »
شعر

آشفته

  آشفته در زمزمه‌ی یک قصه آشفته و فراموشی یک راز نهفته چه کسی گوش سپارد به غمی جانانه چه کسی لمس کند این ملال

ادامه مطلب »
شعر

کوچه

  کوچه گلدان کنار حوض حیاط خالی است. از گل‌های چارقدت گلی می‌چینم و در گلدان می‌کارم. تا هق‌هق برگ‌ها بیفتد. تا خاطرت همیشه برایم

ادامه مطلب »
شعر

طلب

  طلب در خاک آفتاب سوخته‌ی انتظار از صداقت اندیشه‌ات و صفای فطرتت شوریدگی‌ام سیراب شد می‌خواهم در زلال و سادگی آب باورهایم را غسل

ادامه مطلب »
شعر

اوج

  اوج در کوچ مهتاب در خرابات ظلمت‌گون شهر در خیابان تلاطم کوچه تنگ شعور راهزنان منطق در مرز سست بی‌اندیشگی با تازیانه حماقت در

ادامه مطلب »