جدیدترین مطالب
نامه

نامه به ذهن ۱

  رویا꙳جان سلام امروز آنچه در وجود تو غلیان می‌کند آشوب به جانم می‌ریزد. این چه رسمی است که تو بیش‌فعالی را پیشه خود کرده‌ای؟

ادامه مطلب »
ازها

ازها

از موی سپید شانه را برداشتم و در برابر آیئنه ایستادم. موهایم که شانه می‌شود غم‌ها به خواب می‌روند و از چشمم طنین تماشا برمی‌خیزد.

ادامه مطلب »
نامه

سلسله نامه به درخت

نامه به درخت (۳) آی درختم تو و همقطارانت صف کشیده‌اید تا من و ما را میهمان سایه‌های ملایمتان کنید صدای گنجشککان در لا‌به‌لای شاخ

ادامه مطلب »
نامه

سلسله نامه به درخت

نامه به درخت (۲) ای رفیق خاموشم می‌توانم سفره‌ی دلم را زیر سایه‌ات پهن کنم؟ آیا شریک غصه خوردنم هستی؟ می‌دانم سکوتت علامت رضایت است.

ادامه مطلب »
نامه

سلسله نامه به درخت

     نامه به درخت ۱ آی درخت ای صبور شگفتی‌های شب رازهای روز تو نوازش پرنده را لمس می‌کنی رقص چمن را می‌بینی بوی

ادامه مطلب »
داستانک‌ها

داستانک(آسیاب بچرخ)

باز‌های کودکی(آسیاب بچرخ) بازی آسیاب بچرخ کودکی‌مان چه شادی‌بخش بود و آموزنده. در کنار دوستانمان می‌ایستادیم و دستانشان را در دست می‌گرفتیم. چه لذتی داشت

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

نوشته‌های من(دل‌نوشته)

پاکسازی خدایا متاسفم از اینکه گاهی بنده‌ای می‌شوم سرکش و یاغی گاهی بنده‌ای می‌شوم پر‌آشوب و پراضطراب. گاهی آنی می‌شوم که در درونم غوغای وسوسه‌های

ادامه مطلب »
خاطرات

خاطره(۶)

گاهی نمی‌شود مرحله سوم شیمی‌درمانی پروانه بود. تکیده و لاغر شده بود. خواهرم مثل شمع می‌سوخت و جلوی چشمانم آب می‌شد. آن روز صبح زود

ادامه مطلب »
داستانک‌ها

داستانک(هوس)

هوس چشم‌ها را باید شست. جور دیگر باید دید. نمی‌دانم سهراب کدام چشم را گفته؛ چشم هوس‌باز شهوترانی را که پر از اعترافات وحشتناک از

ادامه مطلب »