یک لقمه لغت
چند روزیست که جلسات “با من بنویس” با تغییر عنوان به “یک لقمه لغت” در حال برگزاریست. در این کلاسِ درس زیبا، استاد کلانتری کلمهای را که جدید است و نو آوری به ارمغان دارد در قالب یک جمله یا عبارت میخواند و بعد هم سایر دوستان کلمات موردعلاقه و تازهشان را با ذکر منبع ارائه میدهند.
جملهی امروز استاد از کتاب”دستی از دور” نوشته اکبر رادی بود:
“دوست ای گرامی، دفتری که اینک پیشروی توست، مجموعهی پراکندهایست همچو اصلههای پراکنده نهالی که این راقم هربه چندگاهی در خاک ناگیر این حوالی نشانده است و گریخته”.
و کلمهی مورد نظر ایشان خاک ناگیر بود که بهراستی هم برای من جدید بود.
کلمهی من سردچال بود در شعری که از شاملو خوانده بودم:
بیدار مینشینم در سردچال خویش
شب تا سپیده خواب نمیجنبدم به چشم
*سردچال به معنی گودال یا محل بسیار سرد
افسانه امامجمعه ۴۰۳/۲/۱۱
آخرین نظرات: