سیزدهمین روز خرداد
(آنچه امروز آموختم)
شاهین کلانتری جملهای از رضا بابایی بازگو کرد که خیلی به دلم نشست.
“انشای ۱۰ بهتر از املای ۲۰ است”.
و نیز از هرمان ملویل این را عنوان کرد که:
“شکست خوردن در نوآوری، بهتر از پیروز شدن در تقلید است”.
چقدر زیبا گفتهاند. آنچه ما در املا مینویسیم و ۲۰ شدنمان برایمان افتخار میشود مگر چیزی غیر از تقلید است. و آنچه بهعنوان انشا داشتیم مگر چیزی غیر از نوآوری ذهنمان بود که معمولا” در آن درجا میزدیم. به قول جلال آلاحمد که گفت: مدرکهایمان را به یدک کشیدیم اما نوشتن نیاموختیم.
انشا که درس شکوفایی ذهن دانشآموز است و میتواند مقدمهای در نویسندگی باشد، میتواند سبب بالابردن توانایی فکری آنان باشد معمولا” مهجور واقع شده و وقتش را به ریاضی و علوم وام داده است تا دقت در شنیدن، دیدن و بیان کردن از اذهان دور بماند. معلم موضوعی با عنوان بهار را توصیف کنید و یا علم بهتر است یا ثروت را پای تخته مینوشت و ما هم جلسه بعد میخواندیم. اما کجا نوشتههایمان تحلیل میشد و یا آنکه با تخیل قویاش بهار را از منظر دیگری توصیف میکرد در مسیر صحیح هدایت میشد تا بهتر یاد بگیرد. فقط نمرهای بود و تمام.
شاید اگر آن روزها قلممان با تشویق و توجه بیشتر ورزیده میشد اکنون در نوشتن هنر دیگری داشتیم.
پس چه خوب که ما با فرزندانمان اینگونه نباشیم و دقت در مشاهدات و تلخیص آثار و نوشتههای خوب را به آنها یاد دهیم.
افسانه امامجمعه ۴۰۳/۳/۱۳
آخرین نظرات: