هنر ظریف بی‌خیالی

هنر ظریف بی‌خیالی*

گاهی بیش از حد آدم بودن تاوان سنگینی دارد.

مثلاً وقتی همه با زیرکی از موقعیت خودشون یا از آب گل‌آلود، ماهی می‌گیرن، تو هنوز داری فکر می‌کنی که:
«آیا این کار اخلاقیه؟»

وقتی یکی ازت پول قرض می‌گیره، ازش رسید نمی‌‌گیری چون به‌نظرت اعتماد چیز خوبیه و بعد سه ماه باید دنبال اعتماد گم‌شده‌ات بگردی.
یا وقتی همه می‌رن بخوابن، تو تا ۳ صبح داری فکر می‌کنی نکنه امروز فلان حرفم کسی رو ناراحت کرده باشه.

آدم بودن خوبه، اما یادمون نره گاهی وقتا باید یه کم بی‌خیال باشیم، چون زیادی آدم بودن، می‌تونه تبدیل بشه به رشته‌ای از اشتباهات اخلاقی خنده‌دار با عوارض جانبی مزمن.

زیادی آدم بودن یه‌جور بیماری خوش‌خیمه که درد نداره، ولی هر روز ازت انرژی می‌کشه.
گاهی باید یاد بگیری یه ذره خودت رو جدی نگیری. یه وقتایی هم بذار بقیه درگیر وجدان بشن نه فقط خودت.
همیشه نباید هر اشتباهی رو با «شاید من مقصرم» جمع‌بندی کنی؟ یه وقتایی هم باید با لبخند بگی: «آره، تقصیر تو بود» و بری و همه را به امان خدا بسپری.

دنیا از آدم‌های زیادی درست، پُره.
اما اونایی که زیادی آدمن، معمولاً ته صف خوشبختی گیر می‌کنن چون نمی‌تونن تنه بزنن.

*عنوان، نام کتابی از مارک منسن

افسانه امام‌جمعه  ۴۰۴/۸/۱۴

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:
آرشیو ماهانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط