مقاله
طعم گیلاس یا طعم مرگ و زندگی فیلم طعم گیلاس ساختهی عباس کیارستمی را دیدم. فیلمی که نقطه اوجی ندارد بیشتر بر فضای تامل و
طعم گیلاس یا طعم مرگ و زندگی فیلم طعم گیلاس ساختهی عباس کیارستمی را دیدم. فیلمی که نقطه اوجی ندارد بیشتر بر فضای تامل و
دست به دامان بستنی برای شخصیتشناسی با چند نفر از دوستان قدیمی برای گشت و گذار پاییزی به دل طبیعت زدیم. بعد از گردشی دلچسب
شاهکارها را بخوانیم* کتاب آزاده خانم و نویسندهاش را میخوانم. از رضا براهنی. داستانی تو در تو با یک بههمپیچیدگی در روابط شخصیتها. کتابی که
دانشِ شوفر رولف دوبلی نویسنده کتاب هنر شفاف اندیشیدن مجموعهای از خطاهای ذهنی را که ذهن ما ممکن است در تله آن گرفتار شود را
یک مار و اینهمه هنر جلوی تلویزیون مشغول دوختودوز بودم و همزمان مستندی را که در مورد زیستگاه مارها بود بدون اینکه نگاه کنم
ارتباط سالم کدام است “مشکل رابطههای ما از جایی آغاز میشود که مرز میان تنهایی و درهمآمیختگی را گم میکنیم. اگر تنهایی را به
جدال با احمقها ممنوع “هرگز با احمقها بحث نکنید. آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین میکشند بعد با تجربه یک عمر
از خیش تا خویش زندگی پرتویی از یک خلسهی عمیق است. اساس فراز و فرودهای زندگی، اثاثهای زشت و زیبایی نیست که ستاندیم. رسیدن
افسانه مادر میشنیدم که میخواند: سرمو بگیر تو دامنت قربون بوی پیرهنت دنیا رو میخواستی برام عمرتو گذاشتی بهپام و من با خود اندیشیدم:
دلقک هرچی سنگه مال پای لنگه. این رو دلقک به من فهماند. همانی که با درآوردن شکلک و زمین خوردنهای بیموردش خنده را بر
یادداشتهای طلایی مادربزرگ هم که به دیار باقی شتافت خانه را برای فروش گذاشتند. یک روز که به اتفاق مادر، برای جمع آوری وسایل
تو خود را خواهی یافت تو صد سال تنهایی خود را که غرقش بودی دور خواهیریخت وگرنه دردتر از درد خواهیشد. تو از حصار