نقل‌قولی از ویکتور فرانکل در خال خواندن مطلبی از ویکتور فرانکل بودم که به این پند او رسیدم: درد و رنج زمانی پایان می‌یابد

طلا داریم تا طلا آقاجون با عصبانیت زیاد گوشی را از این دست به آن دستش داد و گفت: آخه پدر بیامرز چرا حرف به

ناخن‌جویدن باز هم فریبا شروع به جویدن ناخن‌هایش کرده بود. حدود پنج دقیقه‌ای می‌شد. درست از زمانی که درس دادنم تمام شده بود و روی

دروغگویی از دروغگویی‌های دختر چهار ساله‌ام خسته بودم. هر کاری می‌کردم که دروغ نگوید فایده‌ای نداشت.حرف‌های دروغش فقط منحصر بود به وقتی که کار خطایی

با شادی چگونه رفیق شویم در زندگی روزمره، شادکامی یک رضایت و رفاه ذهنی از وضعیت عمومی زندگی است که لحظات را خوشایند می‌سازد. شادی

خلاصه‌ای از کتاب نردبان جادویی برای رسیدن به موفقیت اثر ناپلئون هیل ☆برای رسیدن به موفقیت باید نیروی اشتیاق را در خودتان روشن نگه دارید

مدیریت خود در مباحثه چند روزی می‌شد که احساس درونی بدی داشتم. نمی‌دانم خشم بود یا نفرت یا احساس خستگی و کلافگی. شاید به‌خاطر بحثی

تمرکز وقت‌هایی که تمرکز کردن یکی از سخت ترین کارها می‌شود، این راه حل‌ها را هم  امتحان کنید: ♦تکنیک Pomodoro روش خوبی برای افزایش تمرکزست.

چهار مرغ شوم در حال خواندن مثنوی معنوی بودم. به‌دنبال کلمه‌ای برای جلسه یک لقمه لغت می‌گشتم. به این شعر مولانا رسیدم: تو خلیل وقتی

مدادآموز یکی از همکاران به‌علت بیماریش در مرخصی استعلاجی بود و برای هر ساعت از درسش یکی ازهمکارانی که ساعت بیکاری داشت جایش را پر

هنر پاسخ‌گویی همسرم فرهاد، خبر آورد که همسر خواهرش فرشته، مسعود خان پایش شکسته. با خانواده‌ی برادر فرهاد قرار گذاشتیم شب بعد برای عیادت او

انتخاب در یکی از آخرهفته‌های اردیبهشت زیبا با یکی از همکارم  سهیلا جان  به پارک جمشیدیه رفتیم. دوست خوبی است که در کنارش راحتم. حضور