گفتن یا نگفتن
گوش سپردن به سکوت هر کجا باشی راهی است برای حضور پیدا کردن. سکوت، سکون را در تو پدید میآورد. تنها سکوت درونی توست که میتواند سکوت بیرونی را بشنود.
شوپنهاور در کتاب در باب حکمت زندگی گفته:
“همهی امورِ شخصی را باید چون رازی نگاهداریم بهطوری که آشنایان جز آنچه به چشم میبینند، به آن واقف نشوند. زیرا آگاهیِ آنان از امورِ بسیار بیاهمیت هم ممکن است در زمان و شرایط خاص، باعث زیانِ ما شود”.
به طور کلی صلاح در این است که آدمی شعورِ خویش را با نگفتن نشان دهد، نه با گفتن؛ زیرا سکوت از هوشمندی است و گفتن از خودپسندی.
امکان پیش آمدنِ هر دو به یک اندازه است، اما غالبا” ارضای گذرایی را که گفتن به همراه میآورد، به فایدهی دراز مدتی که سکوت ضامن آن است رجحان میدهیم.
حتی به منظور سبک کردن بارِ دل، نباید فکر خود را به صدای بلند گفت. کاری که اشخاصِ پر تحرک میکنند مبادا که عادت شود. زیرا در اثر اینکار، فکر و گفتار چنان با یکدیگر عجین میشوند که به تدریج، سخن گفتن با دیگران به فکر کردن با صدای بلند تبدیل میشود، حال آنکه اقتضای هوشمندی است که میان فکر و گفتار شکافی عمیق نگه داشته شود.
افسانه امامجمعه ۴۰۲/۵/۸
آخرین نظرات: