روزنگار

 

بیست و سوم فروردین ۴۰۳

امروز در تنهایی چشم گشودم

در یک سکوت محض زیبا

در یک شروع شادمانه

در صبح ۲۳ فروردین ماه

در هوای ناب پارک نزدیک خانه نیم‌ساعتی راه رفتم

و تجربه یک لذت عاشقانه با طبیعتی دلپذیر را گذراندم

و سپس برای خودم لیست کردم:

نوشتن: از هرچه باشد

یک شعر یا ترانه  یک خاطره یا نوشتن نامه

آزاد نویسی یا داستانک

همه جورش خوب است

نوشتن ۱۰ جرقه تک‌سطری حتمی‌ست

خواندن: کدام را بخوام؟ نیروی حال یا توقف در مرگ یا ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد

شاید هم اندکی از هرکدام

ناهار چی بخورم؟ نیمرو یا پاستا شاید هم لوبیاپلو

نگاهم متوجه بیرون می‌شود

رقص برگها و سکوت درختان و هوهوی ملایم باد

هوای نیمه ابری و گاهی قطرات باران

روانم را پالایش می‌دهد

روز زیبایی‌ست و کسی در گوشم نجوا می‌کند

هرکاری می‌کنی بکن

فقط قدر لحظه‌های خوب زندگی را بدان

 

افسانه امام‌جمعه   ۴۰۳/۱/۲۳

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط