چهار مرغ شوم
در حال خواندن مثنوی معنوی بودم. بهدنبال کلمهای برای جلسه یک لقمه لغت میگشتم.
به این شعر مولانا رسیدم:
تو خلیل وقتی ای خورشیدهش این چهار اطیار رهزن را بکش
ای خلیل اندر خلاص نیک و بد سر ببرشان تا رهد پاها ز سد
خلق را گر زندگی خواهی ابد سر ببر زین چار مرغ شوم بد
وقتی این شعر را میخواندم به یاد گفتهی یکی از معلمان قدیمم افتادم که آن را با نثری زیبا برای دانشآموزان کلاس بازگو میکرد:
مولانا میگوید علت سقوط افراد ازمقام انسانی به حالت ظلم و جور و خودپرستی چهار دلیل دارد
و این چهار عامل را به چهار مرغ شوم و فتنه گر در درون انسان تشبیه کردهاست:
۱ _ اردک، نماد آز و طمع :
اردک حیوانی است که چه سیرباشد و یا گرسنه همیشه نوکش روی زمین است .
او بعضی از انسانها را به این خاطر به اردک تشبیه کرده است که هر چه دارای پول ومقام باشند باز هم میخواهند، و این طمعشان قابل سیر شدن نیست.
۲_ خروس، نماد قدرت و شهوت :
این را هم یکی دیگر از مشکلات دنیا می داند.
ستمگری و قدرتپرستی و شهوت و بیبندوباری جنسی که در جوامع مشاهده میشود و همچنین تجاوز به حقوق انسانها و آزار جنسی آدمها را ناشی از این مسئله میداند.
۳_ طاووس، نماد زیبایی ظاهری :
چشم و همچشمیها ، تلاش برای رسیدن به زیبایی کذایی ، خودنمایی ، گفتار بیعمل ، دروغ فریبنده و خوش آیند گفتن بجای بیان واقعیت ، اینگونه اعمال انسانها را تشبیه به طاووس کرده.
۴_ در انتها کلاغ، کلاغ نماد بلندپروازی کذایی است :
منظور مولانا از کلاغ افراد نارسیسم یا خود پرست میباشند. چون در تمثیلها،کلاغ آرزو دارد که مانند عقاب باشد. یعنی کسی که عقده دارد خود را در مقام بالا ببیند ولی این توانایی رشد یا در او نیست یا نمیخواهد با سعی و تلاش و کوشش به آن برسد، بنابراین برای رسیدن به مقصود دست به هر کاری میزند، بویژه میکوشد تا از دیگران پل ساخته و از آن عبور کند.
مولوی در توصیف این چهار مرغ میخواهد بگوید تنها راهی که انسان میتواند به اخلاقیات روی آورد و از ظاهر به معنا برسد باید این خصوصیات شوم درون خود را گردن زده و یا آنها را نابود کند .
مهم ترین اصل در این است که خودت باشی و هراسی از ابراز آزادانه خود واقعیات نداشته باشی.
افسانه امامجمعه ۴۰۳/۳/۵
آخرین نظرات: