پشه لگدم کرد
شب قبل اصلا” نخوابیدم. صدای وزوز پشهها گوشم را میخراشید. به هر طرف میغلطیدم آنها قبل از من آنجا بودند. کنفرانس وزوزشان تا سحر طول کشید.
صبح با درماندگی و خستگی از آن همه تلاش برای بهخواب رفتن بلند شدم. بیداری ساعتها قبل منتظرم بود. به سمت دستشویی رفتم. صورتم را که در آینه دیدم فکر کردم سرخک گرفتم. باور کردنی نبود که پشهها دیشب چه بر سرم آورده بودند. حالا خوب میفهمیدم که کوچکترین موجودات هم میتوانند تغییرات بزرگی ایجاد کنند.
بیرون آمدم. به همسرم نگاه کردم. نه علامتی از خستگی و بیخوابی به چهرهاش بود و نه علامتی از شاهکار پشهها بر روی پوستش. عصبانی بودم. چرا فقط به من حمله کرده بودند. به یکباره یاد نوشتهای که روزی در مجلهای خوانده بودم افتادم:
اصولا” پشهها به گاز آمونیاک و محیط قلیایی راغب بوده و از محیطهای اسیدی فرار میکنند. بنابراین کسانی که پوست بدنشان قلیایی بوده و یا بدنشان حتی کمی بوی آمونیاک بدهد بیشتر مورد هجوم این حشرات واقع میشوند. استفاده از صابونهای اسیدی قبل از خواب یا حتی مالیدن آبلیمو در شرایط اضطراری بهترین راه حل برای مصونیت این افراد از نیش پشه است.
یاد عزیزجان بخیر که میگفت: مادرجون گوشتت شیرینه که پشهها میان سراغت و میخندید.
افسانه امامجمعه ۴۰۳/۵/۱۷
آخرین نظرات: