طلب
در خاک آفتاب سوختهی انتظار
از صداقت اندیشهات
و صفای فطرتت
شوریدگیام سیراب شد
میخواهم در زلال و سادگی آب
باورهایم را غسل دهم
و پردههای چروکیده پندار را
با گرمای بیکران مهربانیها
صاف کنم
بیا شوق زیستن را
بی هیچ اعتنا به مرگ
در خیال خود میهمان کنیم
و سجاده عشق را
بر روی تردیدهای غبارآلود
پهن کنیم
و در سجدهی جانانهی ناز و نیاز
در حریم پاک خلسه و راز
حدیث سکوت بخوانیم
افسانه امامجمعه ۴۰۲/۱۱/۱۶
آخرین نظرات: