هوس
چشمها را باید شست.
جور دیگر باید دید.
نمیدانم سهراب کدام چشم را گفته؛ چشم هوسباز شهوترانی را که پر از اعترافات وحشتناک از یک ذهن کور است یا چشم بیمروتی که فرجام نابودی یک زندگی را به دوش میکشد یا چشم اشکبار پرحسرتی را که در قفس بیوفایی سهمش به یغما رفته است.
هر چه هست چشمزخمی است که بال و پر وجودی را میشکند که باید با دود اسپند آن را شست. شاید که بترکد آن چشم ناپاکی که با رقاصی طنازانهاش نفس ناب یک زندگی را به شماره میاندازد.
آیا میشود بدیها را جور دیگر دید؟
زیر باران باید رفت
و پلیدیها را باید شست.
افسانه امامجمعه ۴۰۱/۷/۵
آخرین نظرات: