ای درخت
فصل بیداری شده
شنیدن بوی صبح
بوییدن صدای پرندگان
دیدن احساس ناب نسیم
چشیدن هجوم عطر روح بخش شکوفهها
و لمس نوای فوارهها بر گستره استخر
در این نوبهار
برق لطیفی بر پلکهایت میاندازد
و تو با لذت در نور عریان اکنون
از خواب پیاده میشوی
ای درخت
خوشا بهحالت که روزت با دوستانی چنین لطیف طلوع میکند
با آوای خورشید
دقایق را میبلعی
بوی تن زمین را حس میکنی
و سایهای از تبسم و مهربانی
ارزانی عابران میکنی
تا گاهی
که تنت در شیب روز
با لذت معصومانه
از خواب شبانه لبریز شود
افسانه امامجمعه ۴۰۳/۱/۱۴
آخرین نظرات: