یادداشت روز( درس طبیعت)

درس طبیعت

فروردین به نیمه رسید.
از وقتی که قبل از شروع سال نو به سفر رفتم تا حالا که به خانه برگشتم پانزده شانزده روزی می‌گذرد.
برنامه قبل را که برای پیاده‌روی داشتم از نو آغازیدم.
پا که به پارک گذاشتم تغییر کاملا” محسوس طبیعت به وجدم آورد.
شکوفه‌های سفید و صورتی، برگ‌های نوشکفته درختان و برگ‌های سبز خوش‌رنگ شمشادهای کنار چمنزارِ پارک، چهره زیبایی به محیط داده بود.
گویا آن چند درخت چنار هنوز در خواب بودند. هیچ تکانی به خود نداده بودند.
فواره‌های رقصان استخر وسط پارک، شادابی اطراف را دوچندان می‌کرد.
برگ‌های تازه روییده گل‌‌ها و طراوت بنفشه‌های رنگارنگ گواه نشاط‌شان بود.
با خود فکر کردم آیا من هم به اندازه این طبیعت در این دو هفته فعال بوده‌ام؟ آیا تغییری اساسی و مثبت در خود داشته‌ام؟(نه مطالعه چندانی داشتم و نه دیدوبازدیدها اثربخش بود).
به قول چارلز جونز که می‌گوید: “طی چند مدت شما تغییری نخواهید کرد مگر به دلیل ملاقات با افراد خاص و کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنید”.
طبیعت کار خودش را خوب بلد است چه خوب پذیرای همه تغییرات است و منتظر کسی نمی‌ماند.
کاش من هم بتوانم یاد بگیرم که برای لذت و بهره بردن از لحظه‌ها لنگ کسی نباشم.
طبیعت حقیقتی است زیبا. هیچ دروغی در کارش نیست.
آغاز اصالت خوب همین است که نخواهی چیزی باشی که نیستی.

افسانه امام‌جمعه   ۴۰۳/۱/۱۵

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط